دانلود آهنگ بیژن مرتضوی به نام عکس تو از سایت ونوس موزیک

متن آهنگ عکس تو

رخ دادن عریان تو کنار ناگهانه گی یه اتفاق ساده نیس
شوقه نفس کشیدن وسوسه ی سرخ تماشا کردن
این همه زیبا شدگی کشف به خود رسیدنه
تکون نخور یه لحظه ی دیگه توی رفتن بمون
تا این نفس بریدگی حک بشه روی خاطره
کنار دل واپسی تقویم لبخندی بزن
که دل دل و دل شوره از آینده ی رویا بره
عکس تو رو آخ اگه می شد میتونستم بگیرم
طعم غزل پاره می داد لب هام از بوسیدنش
گذشته پرپر میشد از گذشتن از این حادثه
آینده آینده می شد به اشتیاق دیدنش

آخ اگه می شد عکسی از تو می گرفتم رو به من
از همهی فاصله ها جهان همین جایی میشد
از هرم آتیش بازی تصویر عریانی تو
می مرد مرگ و زندگی رور زیبایی میشد
تا تو به جانب جهان آغوش تو وا میکنی
خورشیدای منتظر تک تک به سمت من میان
ترانه های گم شده سمفونی های ناتموم
دوبارگی می کنن و یه فرصت تازه میخوان
الآن که عریان رد می شی از آینه و مگنلیا
می میرم از زیبایی و دوباره به دنیا میام
تا من همیشگی کنم این شعر دلبرانه رو
کاشکی زمان گم می شد و ایکاش یه دوربین بود باهام
عکس تو رو آخ اگه می شد می تونستم بگیرم
طعم غزل پاره می داد لب هام از بوسیدنش
گذشته پرپر می شد از گذشتن از این حادثه
آینده آینده می شد به اشتیاق دیدن شرخ دادن عریان تو کنار ناگهانه گی یه اتفاق ساده نیس
شوق نفس کشیدن وسوسهی سرخ تماشا کردن
این همه زیباشدگی کشف به خود رسیدنه
تکون نخور یه لحظه ی دیگه توی رفتن بمون
تا این نفس بریدگی حک بشه روی خاطره
کنار دل واپسی تقویم لبخندی بزن
که دل دل و دل شوره از آیندهی رویا بره
عکس تو رو آخ اگه می شد میتونستم بگیرم
طعم غزل پاره میداد لبهام از بوسیدنش
گذشته پرپر می شد از گذشتن از این حادثه
آینده آینده می شد به اشتیاق دیدنش

آخ اگه می شد عکسی از تو می گرفتم رو به من
از همه ی فاصله ها جهان همین جایی میشد
از هرم آتیش بازی تصویر عریانی تو
می مرد مرگ و زندگی رور زیبایی می شد
تا تو به جانب جهان آغوش تو وا می کنی
خورشیدای منتظر تک تک به سمت من میان
ترانه های گم شده سمفونی های ناتموم
دوبارگی می کنن و یه فرصت تازه می خوان
الآن که عریان رد می شی از آینه و مگنلیا
می میرم از زیبایی و دوباره به دنیا میام
تا من همیشگی کنم این شعر دلبرانه رو
کاشکی زمان گم می شد و ای کاش یه دوربین بود باهام
عکس تو رو آخ اگه می شد می تونستم بگیرم
طعم غزل پاره میداد لب هام از بوسیدنش
گذشته پرپر می شد از گذشتن از این حادثه
آینده آینده می شد به اشتیاق دیدنش