دانلود آهنگ پرواز همای به نام پیر تاریخ از سایت ونوس موزیک

متن آهنگ پیر تاریخ از پرواز همای

آهنگ زیبا از خواننده ی جذاب و محبوب پرواز همای با نام پیر تاریخ
تقدیم به دوست داران موزیک به همراه متن کامل و ترجمه ی کامل.
در طول تاریخ موسیقی بزرگترین آفرینش بشر بوده است
خلاقیت و هنر تعریف واقعی موسیقی است
باور همگان این است که موسیقی قسمت مهمی از زندگی ما را در بر گرفته
و راهی برای بیان عواطف و احساسات ما به شمار میرود
برخی از افراد موسیقی را راهی برای فرار از دردهای زندگی خود میدانند،
پس با گوش دادن به آهنگ پیر تاریخ از پرواز همای میتوانید رنج و درد خود را فراموش کنید
چون که آهنگ های پرواز همای به افراد آرامش میبخشد و باعث کاهش استرس آنها میشود.
آهنگ پیر تاریخ پرواز همای یک درمان قدرتمند است که شما را آرام میکند و در لحظه شادی،
شما را سرحال میکند و حتی میتواند در لحظه‌های ناراحتی، درد شما را تسکین بخشد.
همچنین پیر تاریخ پرواز همای ذهن شما را رشد و اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد.

Download Pire Tarikh Parvaz Homay Az Site venus music

دزد پیر را به دام انداختند دزده پیر را به دام انداختند
دست و پا بستند و حد بنواختند
گفت قاضی این خطا کاری چه بود
گفت قاضی این خطاکاری چه بود
گفت دزد هان اگر گویم بپا خیزد ز دامان تو دود
گفت هان بگوی کار خویشتن
گفت هستم هم چو قاضی راهزن
گفت آن زرها که بردستی کجاست
گفت آن زرها که بُردستی کجاست
گفت در نزده شماست

گفت آن لعل بداخشانی چه شد
گفت آن لعل بد اخشانی چه شد
گفت میدانم و میدانی چه شد
گفت پیشه کیست آن روشن نگین
گفت بیرون آر دست از آستین
بیرون آر دست از آستین

بردن پیدا و پنهان کاره کیست
نان این افتادگان گشنه در انباره کیست
تو قلم بر حکم داور می بری
من زه دیوار و تو از در میبری

حد به گردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن صد میزنی
می برم گر من ردای کهنه ی درویش او
از چه بستانی تو از مردم به زور

دیدگان عقل گر بینا شود
خود فروشان عاقبت رسوا شوند
از برای کهنه دلقی بی بها
از برای کهنه دلقی بی بها
دسته ما بستند و نااهلان رها

من به راه خود ندیدم چاه را
ای که دیدی کج نکردی راه را
میزنی خود پشت پا بر راستی
می زنی خود پشت پا در راستی
راستی از دیگران می خواستی
دیگر ای گندم نمای جو فروش
دیگر ای گندم نمای جو فروش
با ردای عُجب عیب خود مپوش

ای که بُر دستی ز مردم هر چه هست
ای که بردستی ز مردم هرچه هست
گر نمک خوردی نمکدان را نمی باید شکست
در دل ما فقر آلایش فزود
نیت پاکان چرا آلوده بود
حاجت آر ما را ز راه راست برد
حاجت ار ما را ز راه راست برد
پس شما را دیو هر جا خواست برد
پس شما را دیو هرجا خواست برد