دانلود آهنگ ارشاد به نام بازپرس از سایت ونوس موزیک

متن آهنگ بازپرس از ارشاد

بشین ببینم پسر تعریف کن تعریف کردن نداره که شما احساستو بکشن چیکار میکنی نمیدونم
ولی من میدونم طرفو قصاص میکنم قصاص میکنی بگو ببینم گوش میکنم گوش کن پس

با دست خالی از تو خونه اومدم بیرون همین که مرد بهتره تا این که به آبروم بزنه
رسیدیم به آخر قصه اول این کاره میخوام قصه واستون بگم که خوابتون ببره
اونا خیانت کارن من سنم بالا نیست اونا با این سنم زدن موم سفید کردن
به خودم اومدم دیدم جلو آگاهیم ارشاد خودمو معرفی کردم
من چپمم نیست هرچی بشه تهش چیه اعدام از زندگی الان من خیلی بهتره زندان
من کشتمشو عقده هامم روش خالی کردم هرکیم ازم پرسید گفتم خوب کاری کردم
من اصلا خودم خواستم که منو اینجا میبینید من ردی تر از اونم که تو فیلما میبینید
بکش اعتراف از من که عاشق طنابم جفتشونو چال کردم چون بودن رو اعصابم
کاش بودی میدیدی چجوری التماس میکرد یارو به دادنای بچگیشم اعتراف میکرد
همه مثل من نیستن بشینن جلوت پر رو جواب رو اعصابم رفتن یا کلاشه یا کلت
نمیشه تکونم داد وقتی پام به زمین بشه وصل من اینجا باشم یا اون تو باز همینی که هست
اونا حقشون بود منم راضیم به حکم غریبه بودم آخرا چون پیش غریبه نشست

دلم بی جا شد عاشق ولی حقش نبود که اینجوری بسوزه و بسازه و هرچی اومد سرش
این پسر کاری نکرد که از بچگیش این بود زیر حرف زور نمیرفت حتی وقتی صد نفری زدنش
دل بی صاحاب تو مگه سنگه یا آهن بیخیال این پسر از جوونیش هیچ خیری ندید
بزنید اعدامم کنید صدبار اعدامم کنید ولی تورو خدا به مادرم چیزی نگید

یه جوری نگام میکنن انگاری مجرم ندیدن ازم در میرن انقدر آدم بزدل ندیدم
اون دلش بی رحم شد و منم شدم مثل دلش بی رحم از دست پارم میترسید یا فیس ترکیدم
میخواستم ببینم وقتی گیرم کیا دورم میمونن آقای قاضی من حکممو خودم میدونم
آقای قاضی من زندگیمو باخت دادم خیلیارو سرجاشون نشوندم که وایسادم
آقای قاضی ردی تر از من ندیدی تعجب میکنی که من نمیگم ببخشید
اگه مادرم بفهمه به آتیش میکشم حتی اگه ده نفری دستو پاهامو ببندید
آره بخندین آره بخندین که حال من خندیدنم داره
با اینکه آب از سرم گذشته هی نگاتون میکنم میبینم آدم لاشی ارزش جنگیدن نداره
این روزگار میخواد که من بشم بچه لات مادرم نبینم تو همی آخه چشم کف پات
با سنگ میزنن هرچی فحش زشته میدن عیبی نداره دارم تاوون عشقو میدم
وقتی که درد میکشیدم حتی خدا هم نبود خودم خواستم بمیرم چون به درد دچارم هنوز
انقده خستم از این دنیا و آدماش که خودم زدم به چهار پایه و افتادم تموم